جدول جو
جدول جو

معنی مشت ومال دادن - جستجوی لغت در جدول جو

مشت ومال دادن
بادست کسی یا چیزی را مالش دادن، مالیدن اندام کسی بمشت (در گرمابه) : خدمتکار را همراه خود بحمام برد تا او را مشت مال دهد، تنبیه کردن گوشمال دادن: آن قدر سعی که در مالش دلها دارد مشت مالش اگر ایام دهد جا دارد. (میرنجات گل کشتی)، بمکر و حیله کسی را سرحال آوردن وخشم او را برطرف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
مشت ومال دادن
ماساژ دادن، مشت مال دادن، تنبیه کردن، گوشمالی دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مشت و مال دادن
تصویر مشت و مال دادن
((مُ تُ دَ))
با دست کسی یا چیزی را مالش دادن، مالیدن اندام کسی به مشت (در گرمابه)، گوشمالی دادن، تنبیه کردن، به مکر و حیله کسی را سر حال آوردن
فرهنگ فارسی معین